تولدت مبارک....
آن زمان که خداوند خمیره وجودت را در چهل روز آمیخت و با روح خویش درگیر ساخت سرشار از عشق به زیستن شدی...چرا که عشق تنها آزادی جهان است زیرا روح را چنان بالا میکشد که قوانین آدمی و پدیده های طبیعت دیگر بر او کارگر نمی افتند...
بهار زیستن،بهار دوست داشتن هاست....شکوفه باز خواهد گشت،اما کسی آن را جز از دستان زمستان بجوید بازش نخواهد یافت...
وچه لطیف است ابتدای بودن و چه زیباست به نظاره نشستن فراسوی دریچه تنفس... و چه اندازه عجیب است روز رستاخیز طبیعت آدمی...
و چه اندازه شیرین است امروز...
روز میلاد...
روز تو...
روزی که تو آغاز شدی....
پ.ن:تقدیم به کسی که نتوانستم هیچ گاه تولدش را تبریک بگویم...
سلام
تولدش مبارک....
سلام...کی؟؟؟کجا؟؟؟کی مرده!!!!!!!!!!
وقتی میخواهمت و نیستی...
هیچ اتفاق تاریکی نمی افتد
فقط
من...!!!
ذره
ذره...
آب می شوم...!!
سلام اولا تولدش مبارک
بهد نگفتی تولد کیه؟
چرا نتونستی هیچوقت بهش تبریک بگی؟
سلام...بماندکیه اما نیست که بهش بگم...
سلام گلم تولدش مبارک شیرینی هارا تنها خوردی وای وای وای
سلام شیرینی چه قابل داره وقتی نمیبینمش کیکشم نمیبینم دیگه
سلام تولش مبارک
سلام مرسی
تولدش مبارک...
این متن خیلی زیبا بود
من هیچوقت نمیتونم انقد پراحساس بنویسم
مرسی چشمات خوشکل میبینه.
کی گفته؟؟نوشته هات محشر هستند
سلام اگه شخصی وجود خارجی داره تولدش مبارک اگر هم نداره انشاالله پیداش کنی و تولدش رو بهش تبریک بگی فقط باید بگم خیلی زیبا نوشتی.
وجودش فقط حس میشه.....
مرسی سمیه جان که اومدی
سلام تولدش مبارک
مرسی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت آن چنانی که فقط خاطره ای خواهند ماند .
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز
تو به آیینه نه آیینه به تو خیره شدست
تو اگر لبخند زنی
آن هم به تو لبخند می زند
و اگر بغض کنی
...وای از آیینه دنیا که چه ها خواهد کرد
راستیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
تولد خودتم پیشاپیش مبارک کلاغ عزیز.
تووووووووووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟فروردین!!!!!!!!!!!!!چه پیشاپیشی
“… دوست داشتن از عشق برتر است. عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال. عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هرچه از غریزه سرزند بیارزش است و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج مییابد…”
سلام داداش محسن .
ممنون از توضیحاتت خیالم راحت شد .
تولدش هم مبارک باشه با اینکه نمی دونیم کیه ولی مبارک باشه .
ممنون همیشه برای پست های زیبات خبرم میکنی .
سلام مرسی آبجی که همیشه احترام میذاری و میای پیشم
چوپان قصه ما دروغگو نبود،
او تنها بود
و از فرط تنهایی فریاد گرگ سرمی داد!
افسوس که کسی تنهایی اش را درک نکرد
و همه در پی گرگ بودند!
در این میان فقط گرگ فهمید که چوپان تنهاست .
اى یک دله صد دله ، دل یک دله کن
مهر دگران را ز دل خود یله کن
یک لحظه به اخلاص بیا بر در ما
گر کام تو بر نیامد آنوقت گله کن .
سلام
تولد واژه ایست در پی نهان شدن.احساسیست برای دلتنگ هم شدن.
مبارکه
ممنون
سـلام
ممنـون خبـر کـردین.
« تـولدش مبـارک»
متن بسیـار زیبـایی بـود...تحسین میکنـم این قلم شیـوا و این حسن انتخـاب رو
زنده باد چه ماهه که تولدش مصادفه تولد منهتولدش مبارک تولدم مبارک تولد همه اذریا مبارک مبارک مبارکزیبا نوشتی
میدونی قلمت قشنگه خیلی با احساسه
بابا اینقدر هم تعریفی نیست
غم از چشم قشنگت دور باشد
دلت غرق امید و نور باشد
نبینی روز بد ای بهتر از جان
الهی دشمنت رنجور باشد
سلام تولدش مبارک
سلام مرسی باران عزیز
سلام
یه خورده بشین فکر کن بنظرت این وسط عشق قربونی نشد. بی صبرانه، منتظر نظر شما هستم در مسافر خونه بهشت ممنونم
سلام حتما میام
سلاممممممم
خیلی ناسه
رو ماهت....مثل خودت نازه
درود.
وبلاگ جالبی داری.
خوشحال میشم به کلبه محقر اما گرم وبلاگ منم ی سر بزنی تا با ی فنجون احساس میزبانت باشم.
با ی شعر نانوشته آپم.[گل]
سلامی به گرمی قلمت چشم آقا مسعود حتما میام
خیاط خوبیست خدا !!!
اما ...
دل مرا، به عمد یا سهو، نمی دانم ...
شاید بی هوا،
تنگ به سینه ام کوک زد .......................[گل]
salam, dadash mohsen
man ke midonam tavalod ke bod. man didamesh, behesh tabrik ham goftam ama baz ham in ja behesh tabrik migam
لطف کردی
هر گاه مهر به شما اشاره کند دنبالش بروید .حتی اگر گذرگاهش سخت و ناهموار است .و وقتی بال هایش شما را در بر می گیرد اطاعت کنید .حتی اگر شمشیری که در میان پرهایش پنهان است شما را زخمی کند .و اگر با شما سخن گفت او را باور کنید .گر چه صدایش رویاهای شما را بر آشوبد چون باد شمال که باغ را ویران می کند
سلام
از حضور خوب ونظر زیبای شما بابت مسافرخونه بهشت
سپاسگذارم...........................
سلام وظیفه هست داداش منصور
درود دوست خوبم.
ممنون از اینکه اومدی بهم سر زدی و ممنون از نقد زیبات.
اولاً ک من هیچوقت از نقد ناراحت ک نمیشم هیچ، تازه خوشحالم میشم. هر چی رک و بی پروا هم باشه بهتره.
دوماً پیامت رو عمومی کردم ک بقیه دوستان هم ببینن شاید نطقشون وا بشه و به حرف بیان. لازم نبود اونو از بقیه مخفی کنی.آخه من با همه رفقام مثه خواهر و برادر هستم.
سوماً با اجازت لینکت می کنم تا ازین به بعد بیشتر باهات هم کلام بشم.
چهارماً اگه مایل بودی میتونی منو با نام آیه های پریشانی(مسعود) لینک کنی.
و در آخر هم باید بگم بازم بهم سر بزن، خوشحال می شم.
سلام مسعود جان ممنون از جنبه و انتقاد پذیریت منم خوشحالم که دوستی مثل شما آشنا شدم....حتما بهت سر میزنم...با کمال افتخار لینک شدید
اگر می دونستی چقدر دوستت دارم
نگاهت را تا ابد بر من می دوختی
تا من بر سکوت نگاه تو رازهای یک عشق زمینی
را با خود به عرش خداوند ببرم ،
ای کاش می دانستی . .
باد می آید ونسیم برگها خشکیده را به هیاهو وا میدارد....
فضای سکوت وتنهایی کلاغ پرازسیاهی وتاریکی شده...
دل کلاغی نشسته بر شاخه ای از بید مجنون ....
پراز خیال باران.... پراز احساس نیاز ....
نیاز به پرواز... نیاز به تنفس ....
کلاغ دلم پرازحس رسیدنست...
به درختی برای نشستن....
برای غارغار کردن .... با خیالی آسوده ....
به ارتفاعی برای پریدن از آن...
حتی اگرازنیمه ی راه دچارسقوط شود.....
من پرم از طنین زندگی....اما چیزی به سکون میکشاندم...
اما چیزی ؟؟؟ به سکون میکشاندم گاهی .....
خیالِ گذشته ها ؟
یاتکرار شبهایی که در سکوت وسرمای مطلق سپری شده....
شبهایی که هیچ غارغاری ازدلم به گوش نمیرسید....
زندگی در سکون تلخست و لذت بخش....
خیره ام به آسمانه خالی از ستاره....
امشب آسمان هم تنهاست! نه صدای ناله ی باد....
و نه حتی صدای خش خش برگ خشکی به گوش میرسد...
شبم در سکوت مطلق میگذرد!
می ترسم از این غوغای خاموش،
می ترسم از این غوغای خاموش...
گاه در اندیشه روزهای از دست رفته و گاه...
در فکر فرداهایی که چشم به راهش هستم...
پناهم چندبرگ خشکیدهست ودل کلاغیم.
وغارغاری ! به شیوه دلم!
به سبک پروازکلاغی در اعماق وجودم.
و چقدر تنها و سپاهند این غارغارهای کلاغم!
نمی دانم.... نمی دانم....
شاید روزی ، کسی ، آن دفتر قدیمی بی کسی هایم را که پر است....
از آوازهای کلاغی رادرزیر خروارها برگ خشک بیابد...
شاید آن روزبخندد به حال من. شاید آن روزبگرید به حال من!
شاید با خواندن آن مرا تحسین کند. شاید هم ....لعنتی نثارم کند....
این آرامش بیکران، این خلا معنا دار، بهترین بهانه برای...
خیره شدن به آن چیزیست که همیشه بی تفاوت از کنارش می گذشتم....
خیره شدن به ساعتی که ثانیه شمارش همیشه روبرو را می بیند....
به قاب عکسی که از خود عکس زیباتر است....
سخت است این سکوت! نمی خواهمش!
کلاغ ذهنم را به دنبال جمله ای که بیانگر احساسم باشد....
به سرزمین درونم می فرستم....
به امید آنکه اگردست پربرگردد سکوت سنگینم امشب خواهد شکست....
می دانم که اگرپروازرا فراموش کنم...
دیگر هرگز از این گور تنهایی نخواهم رست....
می ترسم، خیره می شوم، می نویسم،...
و در نهایت کلاغکم باز می گردد.
با جمله ای سرشار از احساس و با همان شعر همیشگی:
از سبک روحی دل، تا خبری یافتهام
زندگی بار گرانی ست که بر دوش منست.
سلام بابا چوب کاری کردین
سلام
تایید نکردم اما فکر نمیکنم یه شعر نیازی به تایید نکردن داشته باشه
در هر حال خیلی ممنون
سلام نه نمیخواستم تایید بشه آخه من شعرای خواص رو دوست ندارم همه ببینن دیگه خسیسم تو شعرا و دست نوشته ها
با چرخش روزگار هم درگیرم
انگار گره خورده به تو تقدیرم
من شاعر حرف های این دل هستم
یادت نرود!بدون تو می میرم.
ســلام
« تمــام "خـوبی " هـا را برایت آرزو میکنـم ،نـه "خـوشی "هـا را...
خـوشی آن است که تـو دوست داری و خـوبی آنچـه خـدا برای تـو دوست دارد. »
خدایا!
موهبت های فراوانی به من بخشیده ای
و از خطاهای بسیارم در گذشته ای
پس متبرکم کن تا بیاموزم و ببخشم و در گذرم
و قلبم هیج نفرتی را در خود نگاه ندارد .
تو مثل خواب نسیمی به رنگ اشک شقایق
تو مثل شبنم عشقی به روی پونه ی عاشق
تو مثل دست سپیده پر از تولد نوری
تو مثل نم باران لطیف و پاک و صبوری
تو مثل مرهم یاسی برای قلب شکسته
تو مثل سایبان امیدی برای یک دل خسته
تو مثل غنچه لطیفی به رنگ حسرت شبنم
تو مثل خنده ی یاسی و مثل غربت یک غم
تو مثل جذبه ی عشقی در انتظار رسیدن
در امتداد نوازش گلی ز عاطفه چیدن
تو مثل نغمه ی موجی غریب و آبی و ساده
شبیه شاخه گلی که افق به چلچله داده
تو مثل چکه ی مهری ز سقف سبز صداقت
تو مثل گریه ی شعری به روی صفحه ی غربت
تو مثل لذت رویا تو مثل شوق نگاهی
هزار مرتبه خورشید و صد افق پر ماهی
تو مثل لطف بهاری پر از شکوفه خواندن
تمام هستی من شد میان شعر تو ماندن
تو مثل هرچه که هستی مرا به نام صدا کن
برای این دل سرگشته وقت صبح دعا کن .
سلام داداش شرمنده بخدااون روز که دعوتم کردی اومدم این پستت رو هم خوندم ولی نمیدونم چی شد که کامنت نذاشتم
بازم معذرت
تولدش مبارک
تازه وقتی پی نوشتش رو هم خوندم خیلی ناراحت شدم
مرسی که بلاخره اومدی...